جدول جو
جدول جو

معنی سنبل تر - جستجوی لغت در جدول جو

سنبل تر(سُمْ بُ لِ تَ)
کنایه از زلف و خط و خال. (آنندراج). کنایه از خط جوانان و زلف خوبان. (برهان) (ناظم الاطباء) :
صد پیل وار خواهدم از زر خشک از آنک
مشک است پیل بالا در سنبل ترش.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سُمْ بُ لِ زَ)
کنایه از منقل و انگشت دان. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). رجوع به سنبلۀ زر شود
لغت نامه دهخدا
(عَمْ بَ رِ تَ)
عنبر تازه، کنایه از خط و خال محبوب و معشوق باشد. (از برهان قاطع) (از آنندراج) (از انجمن آرا) ، کنایه از زلف معشوق و محبوب باشد. (از برهان قاطع) (از آنندراج) ، عنبر ماهی. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به عنبر شود
لغت نامه دهخدا
(سُمْ بُ لَ / لِ یِ زَ)
کنایه از منقل و آتش و آتشدان. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری) :
سرد است سخت سنبلۀ زر بخرمن آر
تا سستیی بعقرب سرما برافکند.
خاقانی.
رجوع به سنبل زر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از عنبر تر
تصویر عنبر تر
امبر تر، شب، خجک یار (خجک خال)، زلف یار
فرهنگ لغت هوشیار